نمایهای از زیستبوم استارتآپی ایران
تحلیل و مقایسه زیستبوم استارتآپهای ICT ایران با سایر کشورها
چالشهای محیطی کسبوکارهای نوپا (استارتآپها) مجموعه عواملی هستند که مسیر رشد یک استارتآپ را با موانع جدی روبهرو میکند. برخی از این چالشها در نهایت منجر به فروپاشیدن استارتآپ در بلندمدت میشود. به همین منظور، تحلیل وضعیت زیستبوم استارتآپی کشور اهمیت بسیاری دارد تا به کمک آن بتوان از این چالشها تا حد امکان دوری کرد. این مساله به انجام پژوهش جامعی مبتنی بر روش پیمایش جهت شناخت چالشهای محیطی استارتآپها در کشور منجر شد که با همکاری مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسبوکارهای نوپای فاوا و هسته پژوهشی نوآوری کسبوکارهای دیجیتال دانشگاه تهران در نیمسال دوم سال ۹۵ و پژوهشی میدانی در الکاماستارز ۹۶ صورت گرفت.
جامعه آماری این پژوهش شامل ۵۰۰ استارتآپ ثبت شده در پایگاه مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسبوکارهای نوپای سازمان فناوری اطلاعات و پایگاه استارتآپ شو بوده که با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی بهدست آمده است و با استفاده از فرمول کوکوران برای حجم نمونه آماری تعداد ۲۱۴ نفر از فعالان زیستبوم استارتآپی کشور انتخاب شدند. با توجه به آنکه در حال حاضر این دو پایگاه بهصورت رسمی اقدام به جمعآوری و ثبت اطلاعات استارتآپها کردهاند، میتوان آنها را نماینده جامعه استارتآپی کشور دانست و نتایج این نمونهگیری با سطح اطمینان ۹۵ درصد به کل جامعه استارتآپی کشور تعمیم داد. در ادامه بخش اول تحلیل یافتهها و نتایج این پژوهش شرح داده میشود.
در این پیمایش ۱۷۹ نفر موسس استارتآپ، ۱۸ نفر عضو تیم استارتآپی و ۱۲ نفر علاقهمند به فعالیت در حوزه استارتآپها و ۵ نفر در سایر نقشها چون مربی، سرمایهگذار، شتابدهنده و سیاستگذار مشارکت داشتهاند. حدود ۸۴ درصد مشارکتکنندگان در این پیمایش موسسان استارتآپها بودهاند و سایر بازیگران نقش کمتری ایفا کردهاند. (شکل ۱)
در حالی که براساس یک پیمایش صورت گرفته در سال ۲۰۱۶ توسط موسسه مشاورهای KPMG که مهمترین بازیگران موثر و سهم هر یک از آنها در زیستبوم استارتآپی کشورهای توسعهیافته را نشان میدهد. (شکل۲) شاهد تاثیر بالای شرکتهای بزرگ در توسعه زیستبوم استارتآپی هستیم که حتی فراتر از نقش موسسان استارتآپها بوده است.
از آنجا که این پیمایش زیر نظر مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسبوکارهای نوپای فاوا و با هدف رفع چالشهای زیستبوم استارتآپی کشور صورت گرفته است میتوان انتظار داشت یکی از انگیزههای اصلی مشارکتکنندگان تاثیرگذاری بر سیاستگذاری دولت در این حوزه و منتفع شدن از نتایج آن در جهت رفع چالشهایشان بوده است. لذا میتوان نتیجه گرفت که «موسسان استارتآپها» در کشور در حال حاضر سنگ بنا و مهمترین بازیگر زیستبوم استارتآپی کشور بوده و با چالشهای بیشتری مواجه بودهاند؛ بنابراین ضرورت دارد رفع چالشهای این گروه از فعالان زیستبوم در مقطع کنونی مورد توجه جدی سیاستگذاران قرار گیرد. در صورت رفع چالشهای موجود بر سر راه موسسان استارتآپها میتوان انتظار افزایش بلوغ زیستبوم استارتآپی کشور و افزایش نقش و مشارکت بیشتر سایر بازیگران این زیستبوم را در آینده نزدیک داشت.
وضعیت بلوغ استارتآپهای ICT در کشور
بلوغ کامل استارتآپها را میتوان در پنج مرحله اصلی در نظر گرفت. اولین مرحله از بلوغ استارتآپها مرحله خلق ایده است. خلق ایده میتواند ناشی از کشف یک نیاز یا مساله در بازار یا مبتنی بر فرصتگرایی ناشی از خلق یک محصول یا سرویس فناوریمحور یا ناشی از تقلید از ایدههای مشابه موفق باشد. در مرحله دوم استارتآپها به ایجاد یک راه حل متناسب با مساله یا فرصت شناسایی شده اقدام میکنند. برای این منظور نیاز به ایجاد یک نمونه اولیه از محصول برای دریافت بازخورد از گروهی کوچک از مشتریان است. مرحله سوم مرحله ورود به بازار و تجاریسازی محصول یا سرویس استارتآپهاست. در این مرحله نیاز است تناسب محصول و بازار، اعتبارسنجی شود تا استارتآپ به درآمدزایی اولیه با یک مدل کسبوکار مشخص دست پیدا کند. در مرحله بعد گسترش بازارها و افزایش درآمد استارتآپها تحقق مییابد و در آخرین مرحله نیز استارتآپ میتواند وارد بازار سهامی عام شود یا از سوی شرکتهای بزرگ خریداری یا ادغام صورت بگیرد.
در این پژوهش به دلیل آنکه در جامعه آماری انتخابشده هیچ شرکتی در مرحله آخر بلوغ قرار نداشت، بنابراین بلوغ استارتآپها در چهار مرحله اولیه شامل ایجاد ایده، ایجاد نمونه اولیه، ورود به بازار و مرحله رشد در نظر گرفته شدند.
براساس نتایج بهدست آمده از این پیمایش و نتایج اولیه از پوشش میدانی در الکام استارز ۹۶ (شکل ۳) مشخص شده است که حدود ۱۵ درصد از استارتآپهای کشور در مرحله ایده و نمونه اولیه قرار دارند و حدود ۷۰ درصد آنها در مرحله ورود به بازار و رشد هستند. از اینرو میتوان براساس یک دیدگاه کلی، وضعیت بلوغ استارتآپهای کشور را مناسب دانست؛ اما نکته قابل توجه آن است که حدود نیمی از استارتآپهای کشور یعنی حدود ۵۰ درصد از آنها در مرحله ورود به بازار (درآمد اولیه) هستند، حدود ۲۰ درصد از آنها وارد مرحله رشد شدهاند و حدود ۱۱ درصد در مرحله گسترش بازارهای جدید قرار دارند، این موضوع نشان میدهد که استارتآپها در کشور با چالش تناسب محصول با بازار و ورود به مرحله رشد و مقیاسپذیری بالا مواجه هستند.
در حالی که براساس مطالعه تطبیقی صورتگرفته در کشور اسلواکی، تنها ۲۶ درصد استارتآپها در مرحله ورود به بازار (درآمد اولیه) هستند و تعداد بیشتری از استارتآپها (حدود ۲۷ درصد آنها) در مرحله رشد (هم از لحاظ رشد مالی و هم رشد بازار) قرار دارند.
بر این اساس در سایر کشورها استارتآپها بهدلیل برخورداری از بلوغ بالاتر زیستبوم استارتآپی و نیز تناسب بهتر محصول با بازار با سرعت بالاتری وارد مرحله رشد میشوند، اما در کشور ما بسیاری از استارتآپها پس از ورود به بازار یا بهدلیل عدم تناسب محصول با بازار با شکست مواجه میشوند یا در همان مرحله ورود به بازار با اندازه کوچک باقی میمانند. تفاوت دیگر استارتآپهای ایرانی با استارتآپهای اسلواکی آن است که در اسلواکی ۴۲ درصد استارتآپها در مرحله نمونه اولیه هستند اما در ایران حدود ۲۰ درصد استارتآپها در این مرحله قرار گرفتهاند. دلیل این امر را میتوان پیچیدگی فنی کمتر و قابلیت تقلید بیشتر نمونههای اولیه در کشور دانست که باعث میشود بهسرعت وارد بازار شوند اما امکان رشد بالایی نداشته باشند.
در ادامه موضوع بلوغ استارتآپها در کشور با جزییات بیشتری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است:
با توجه به آنکه در حال حاضر حدود ۹ درصد استارتآپها در مرحله ایده و حدود ۲۰ درصد استارتآپهای کشور در مرحله نمونه اولیه هستند، میتوان از لحاظ کمی، تعداد بالای رویدادهای برگزار شده استارتآپی ایران در چند سال اخیر (هم از جنبه ترویجی و هم آموزشی) که به منظور فرهنگسازی، ایدهپردازی، افزایش سطح مهارتها و دانش استارتآپی در کشور مناسب دانست؛ اما همانطور که گفته شد، نکته با اهمیت آن است که بیشتر استارتآپهای ICT کشور (حدود ۴۸.۴ درصد آنها) در ابتدای مرحله ورود به بازار هستند و تنها ۲۰ درصد استارتآپها وارد مرحله رشد شدهاند. یکی از دلایل این موضوع را میتوان ناشی از شرایط رکود اقتصادی، کمبود نقدینگی و کاهش تقاضای عمومی در کشور، همچنین اجرایی نشدن قانون مالکیت فکری در سالهای اخیر دانست، ولی دلیل دیگر آن را میتوان ناشی از ضعف استارتآپهای کشور در توجه به بازارهای خارج از کشور، جذب سرمایههای خطرپذیر و همکاری با شرکتهای بزرگ دانست. از اینرو انتظار میرود از یک طرف دولت با سیاستگذاری و قانونگذاری مناسب زمینه تحریک تقاضا در بازار برای این دسته از استارتآپها را فراهم کند و از طرف دیگر نیاز است موسسان استارتآپها با شناخت صحیح نیازهای بازار، اقدام به ارایه محصولات و خدمات با ارزشتر و متناسب با نیاز مشتریان را فراهم کنند.
با توجه به استقبال و تاثیر زیاد رویدادهای استارتآپی در کشور یک راهکار کوتاه مدت سیاستگذاران در این زمینه میتواند ساماندهی رویدادهای استارتآپی در کشور باشد. برای این منظور نیاز است با بازنگری در اهداف رویدادهای استارتآپی، سعی شود این رویدادها بهصورت هدفمند و با تمرکز بیشتر بر رفع چالش استارتآپها در مرحله ورود به بازار برگزار شود. بهعنوان مثال یکی از عوامل موثر در تسهیل ورود استارتآپها به بازار، ایجاد همکاری استارتآپها با شرکتهای بزرگ است، چرا که شرکتهای بزرگ بهدلیل برخورداری از کانالهای توزیع بیشتر، بازاریابی قویتر، تجربه و شهرت بالاتر و شرایط مالی بهتر میتوانند ورود استارتآپها به بازار را تسهیل کنند. از اینرو ایجاد رویدادهایی با هدف فرهنگسازی و افزایش آگاهی در شرکتهای بزرگ بهمنظور تشویق و تسهیل همکاری با استارتآپها میتواند ورود استارتآپها را به بازار تسهیل کند.
مدت عمر استارتآپهای ICT در کشور
براساس نتایج بهدست آمده از پژوهش صورت گرفته روی استارتآپهای ICT در ایران (شکل ۴) مشخص شده است در حال حاضر حدود ۶۰ درصد از استارتآپهای ICT فعال در کشور عمر کمتر از یک سال داشتهاند و عمر حدود ۴۰ درصد آنها بیشتر از یک سال بوده است.
در حالیکه در مقایسه با متوسط عمر استارتآپها در کشورهای اروپایی میتوان نتیجه گرفت زیستبوم استارتآپی ایران بسیار جوان است، چرا که براساس گزارش سازمان نظارت بر استارتآپهای اروپایی (ESM) تنها حدود ۱۶ درصد استارتآپهای اروپایی کمتر از یک سال عمر داشته و حدود ۸۴ درصد استارتآپها بیشتر از یک سال عمر داشتهاند.
گونهشناسی مدلهای کسبوکار استارتآپهای ICT در ایران
در این پژوهش ابتدا دستهبندی جامعی از مدلهای کسبوکار ICT در چهار گونه اصلی صورت گرفت که عبارت بودند از:
مدلهای کسبوکار محتوا محور
استارتآپهایی هستند که در یکی از حوزههای تولید، ارایه و جمعآوری محتوا قرار دارند و میتوانند امکان جستجوی محتوا از منابع مختلف بهمنظور راهنمایی مشتریان، افزایش بازدید سایت یا فروش اطلاعات را فراهم کنند.
مدلهای کسبوکار شبکه محور
استارتآپهایی هستند که بهدنبال گردهم آوردن و ایجاد بستری برای تعامل افراد با علایق یا دغدغهها یا فعالیتهای مشترک هستند مانند شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای جمعسپاری.
مدلهای کسبوکار تجارت محور (مبتنی بر ارایه خدمات خریدوفروش آنلاین کالا یا خدمات)
استارتآپهایی هستند که در فضای آنلاین کالا یا خدمتی را به فرد یا شرکتی میفروشند، امکان خرید گروهی را فراهم میکنند یا پلتفرمی ایجاد میکنند تا خریدار و فروشنده به هم برسند و تراکنش مالی انجام شود. همچنین استارتآپهایی که خدمتی در زمینه فینتک و پرداخت آنلاین انجام میدهند نیز در این دسته قرار میگیرند.
مدلهای کسبوکار فناوری محور (مبتنی بر ارایه خدمات زیرساختی)
استارتآپهایی که با توسعه و استفاده از زیرساختهای فنآورانه با فناوری بالا مثل رایانش ابری یا اینترنت اشیا و مواردی مانند آن، زیرساختهای فنی مورد نیاز کسبوکارها و افراد را فراهم میکند.
براساس نتایج بهدست آمده (شکل ۵)، حدود ۴۰ درصد استارتآپهای ایران در حوزه خرید و فروش آنلاین کالا و خدمات، مبتنی بر مدل B۲C فعال هستند و صرفاً حدود ۱۲ درصد استارتآپها در حوزه ارایه خدمات فنآورانه فعالیت میکنند. در حالیکه براساس مطالعه و مقایسه تطبیقی با کشورهای اروپایی این نسبتها برعکس بوده است چرا که سهم کسبوکارهای فناوریمحور در حوزههای SaaS، توسعه نرمافزار و توسعه برنامههای موبایلی و تحت وب حدود ۳۳ درصد و حوزه بازارهای خرید و فروش و تجارت الکترونیک حدود ۱۳ درصد است.
در سنگاپور نیز تعداد استارتآپها در زمینههای با فناوری پیشرفته همچون استارتآپهای ارایهدهنده راه حلهای فنآورانه به سازمانها دو برابر استارتآپهای حوزه تجارت الکترونیک بوده است.
از این رو ضروری است، دولت حمایت بیشتری از استارتآپهای با فناوری بالا داشته باشد.حوزه فعالیت استارتآپهای ICT در ایران
حوزه فعالیت استارتآپها در کشورهای مختلف با توجه به شرایط فرهنگی و نیازهای شهروندان آن میتواند متغیر باشد. همانطور که در شکل ۶ نشان داده شده است براساس نتایج پژوهش صورت گرفته، پنج حوزه فعالیت که بیشتر از همه مورد توجه استارتآپهای ایرانی است عبارتند از:
حوزه فعالیت خرید و فروش کالا
حوزه فعالیت ارایه خدمات فنی
حوزه فعالیت تولید محتوای آموزشی، مشاوره و سرگرمی
حوزه فعالیت تولید محتوای اطلاعرسانی و خبر
حوزه فعالیت بانک اطلاعاتی از افراد و کسبوکارها
در مقایسه تطبیقی با کشور استرالیا مشخص گردید استارتاپهای این کشور در حوزه هایی همچون بازاریابی، محتوا و رسانه های دیجیتال، خرده فروشی، داده بزرگ، اینترنت اشیا، بهداشت، آموزش، فین تک، حمل و نقل و بازی بیشتر فعال هستند؛ بنابراین با توجه به نیازها و پتانسیلهای کشور و روندهای دنیا در حوزه فناوری اطلاعات، ضروری است در سیاستگذاریها برای توسعه استارتآپها در حوزههایی چون فناوریهای جدید دیجیتال (مانند اینترنت اشیا ـ داده بزرگ و...)، همچنین حوزههای بهداشت و درمان، حوزههای مالی و محتوای چندرسانهای توجه و حمایت بیشتری صورت بگیرد.
محدوده بازار استارتآپهای ICT در ایران
براساس نتایج بهدست آمده از پژوهش و پیمایش صورت گرفته در الکاماستارز ۹۶ (شکل ۷) بیشتر از ۹۰ درصد استارتآپهای ایرانی صرفاً بازارهای محلی و داخلی را هدف خود قرار دادهاند.
در حالیکه در سنگاپور وضعیت کاملا برعکس است، یعنی بازار هدف حدود ۷۰ درصد از استارتآپهای این کشور بازارهای بینالمللی و خارج از کشورشان بوده است. از اینرو میتوان نتیجه گرفت بین رشد نیافتگی استارتآپهای ایرانی و انتخاب بازارهای هدف داخلی رابطه مستقیمی وجود داشته است.
همچنین در مقایسه با استارتآپهای کشورهای اروپایی حداقل ۳۰ درصد منابع درآمدی استارتآپها بهواسطه حضور در بازارهای خارج از کشورشان است.
از اینرو با در نظر گرفتن مزیتهای ایران در حوزه استارتآپهای ICT ضروری است هم دولت برای بهبود روابط اقتصادی و ورود به بازار سایر کشورها بهویژه کشورهای منطقه سیاستگذاری مناسبی اتخاذ و اجرا کند و هم سایر بازیگران زیستبوم استارتآپی کشور با افزایش سطح دانش و توانایی خود عزم جدی برای حضور در بازارهای جهانی داشته باشند.
وضعیت شهر محل استقرار استارتآپهای ICT در ایران
براساس نتایج بهدست آمده از پژوهش (شکل ۸)، حدود ۶۰ درصد استارتآپها در زیستبوم استارتآپی ایران در یک شهر یعنی پایتخت، تهران، مستقر هستند و در سایر شهرهای بزرگ مانند شیراز، مشهد و اصفهان تنها حدود ۳ تا ۴ درصد استارتآپها استقرار یافتهاند. این امر نشاندهنده تمرکز بسیار بالای استارتآپها در زیستبوم استارتآپی کشور است. دلیل این امر نیز ناشی از تمرکز منابع سرمایهای، مراکز آموزشی و صنعتی و نیز وجود امکانات و زیرساختهای مناسب در شهر تهران است.
در صورتی که در مقایسه تطبیقی با استرالیا زیستبوم استارتآپی این کشور از تمرکز پایینتری برخوردار بوده و برخلاف ایران حدود ۶۰ درصد استارتآپها در سایر شهرها بهجز سیدنی، پایتخت این کشور مستقر شدهاند.
در زیستبوم استارتآپی هند نیز میتوان شاهد توزیع متوازن استارتآپها در شهرهای مختلف بود. همانطور که در شکل ذیل نشان داده شده است حدود ۷۰ درصد استارتآپهای این کشور بهصورت متوازن در سه شهر دهلی، بنگلور و بمبئی مستقر شدهاند و حدود ۲۰ درصد آنها در شهرهای حیدرآباد، چنای و چونه و ۱۰ درصد دیگر نیز در شهرهایی مانند کلکته مستقر شدهاند و میتوان گفت در این کشور براساس یک سیاست برنامهریزی شده چندین هاب استارتآپی بهصورت متوازن ایجاد شده است.
از این رو پیشنهاد میشود در زیستبوم استارتآپی ایران نیز با توجه به وجود پتانسیلها و استعدادهای مناسب در سایر شهرهای کشور بهنحوی برنامهریزی شود که علاوه بر تهران در سایر مناطق کشور نیز هابهایی برای توسعه زیستبوم استارتآپی ایجاد شود.
نتیجهگیری
در این گزارش به تحلیل وضعیت فعلی استارتآپهای کشور و مقایسه آن با وضعیت استارتآپهای جهان اشاره شد؛ اما آنچه اهمیت دارد بهبود و اعتلای زیستبومی است که منجر به شکلگیری و رشد استارتآپها میشود.
می توان بلوغ زیستبوم استارتآپی را در چهار مرحله و وابسته به دو شاخص «میزان رشد» و «میزان جذب منابع» در نظر گرفت.
مرحله اول، ظهور
در این مرحله از بلوغ زیستبوم استارتآپی که شهر ملبورن استرالیا در این مرحله قراردارد. با توجه به نتایج این پیمایش شاید نتوان بلوغ زیستبوم استارتآپی کشور را در این مرحله در نظر گرفت. چرا که با هنوز برخی بازیگران زیستبوم استارتآپی در کشور به خوبی ایفای نقش نکردهاند برخی از این موارد عبارتند از:
۱- شرکتهای بزرگ برای همکاری با استارتآپها
۲- نهادهای ارایه دهنده خدمات مشاوره تخصصی در حوزه استارتآپها همچون ارایه دهندگان خدمات حقوقی، حسابرسی و مدیریتی
۳-انجمنها و نهادهای سرمایهگذار مخاطرهپذیر
۴- متخصصان و نیروی انسانی مستعد برای جذب و همکاری در تیمهای استارتآپی
۵- کارآفرینان سریالی برای انتقال دانش و تجربیات
۶- برنامههای دولت با اعمال سیاستهای حمایتی برای سهولت در راه اندازی کسب و کارهای نوپا.
مرحله دوم، فعالسازی
در این مرحله میتوان با الگو قراردادن زیستبوم استارتآپی کشور هنگ کنگ زمینه رشد سریع زیستبوم استارتآپی کشور را فراهم کرد. لازم است کلیه بازیگران زیستبوم از هماهنگی و تعامل بالایی برای بهرهگیری از دانش و تجربیات سایر زیستبوم استارتآپی موفق دنیا برخوردار گردند، مانند کشورهای چین و شیلی که اقدام به ایجاد مشوقها برای ورود کارآفرینان با تجربه سایر کشورها و نیز استفاده از تجربیات سرمایهگذاران مخاطرهپذیر خارجی در حوزه استارتآپها نمودهاند.
مرحله سوم، یکپارچگی
در این مرحله بلوغ زیستبوم استارتآپی تاکید بر ایجاد یکپارچگی درونی و بیرونی زیستبوم استارتآپی است همچون شهرهای برلین و آمستردام که توانستهاند در این سطح قرار گیرند. برای این منظور نیاز است از یک طرف کلیه منابع سایر بخشهای اقتصادی کشور در سطح ملی جذب حوزه استارتآپها گردد و از طرف دیگر نیاز است شرایط جذب سرمایهها و منابع در سطح منطقه و بینالملل فراهم گردد.
مرحله چهارم، بلوغ
در این مرحله میتوان از زیستبوم استارتآپی انتظار نوآوری مستمر و پایداری در سطوح منطقهای و بینالمللی را داشت.
این مطلب در شماره هشتم گزارش زیستبوم منتشر شده است. سایر مطالب این شماره را از اینجا مطالعه کنید.